خب ... بعله دیگه ! تولده ! .... تولده خودمه !! به هیچ کیم نمی دمش !!! شوخیدم ! مرسی از کسایی که از یه روز قبل بهم تبریک گفتن ! ممنونم از همتون ... ایشالا تو تولداتون جبران کنیم !! دلم می خواست یه متن خاص برای این پست بزارم ، اما اون چیزی که می خواستمو پیدا نکردم . دست به یه ابتکار جالب زدم ! حالت های شیوانایی رو با عکس های زیر نشون دادم! احتمالا براتون بی مزه اس ... اما خوب .... هدیه ای بود از طرف شیوانا به شیوانا .... از الان اخطار بدم این پست طولانیه ! خب اول بهتره از دوستم شروع کنم!
اغلب اوقاته منو آیکاس !
در اِنننننن تا مورده منو و آیکاس ! ( تشخیص اینکه کدوم منم ، کدوم آیکاس با خودتون !! )
کاش یه روز .... شیوانا با همون کسی که خودش می دونه ... اینجا باشه ....
گاهی که کاری پیش میاد و شبا تا صبح نمی خوابم ، حالات و رفتارام ، از ساعت 4 تا 7 ، 8
صبح همینجوریه !!
حق دارم خب ! هیچی نخوابیدم !! باید هنگ کنم یا نه!!؟
5 سالم که بود ، خوردم به تاب و سرم شکست ... بهم رسیدن و خوب شدم .
اما 15 سال بعد ، اتفاقایی افتاد که دلمو شکست ... و هیچ کس نپرسید ... چرا
از جات ، بلند ، نمی شی ... !؟
امیدوارم 16 سالگیم به بعد اینطوری نباشه ....
یه فصل شیوانایی ، که هیچ کس مثه خودم قدرشو نمی دونه !!
دوسِت دارم پاییزممممممممممم !
حال و هوای شیوانایی در این ماه !
البته تو ماهای دیگه ی سالم این جوری میشم ،ولی حسش به بارونشه !
60 % به این جمله اعتقاد ندارم !!
بزرگترین و سخت ترین سوال زندگیم !
اینم بگم بخندین !
کودکی شیوانایی !!!
خداییش یه خاطره عین همین دارم !!!
و .... می رسیم به مدارسم تولد !
از اونجایی که من رو روز تولد خیلی حساسم و هر سال تولد من یه هفته دیرتر ، یا یه هفته
زودتر از روز تولدم بود ، امسال به مادر گرامی عرض کردم یا روزش ، یا نگیریم !
که چون 10 مهر میوفته روز شنبه و احدی برای تولد ما طره هم خورد نمی کنه (!) نگرفتیم !
منم دلمو خوش می کنم به اینجا ....
اینم کیک تولد :
اتاق تولد :
بادکنکا :
و در آخر ... کادو هام :
[ جمعه 89/7/9 ] [ 4:42 عصر ] [ شیوانا ]