سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

نمى‏دانید؛ واقعا نمی دانید، چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه‏اى مى‏شوم و مى‏پرسم:

آقا! اینا قیمتش چنده؟ وفروشنده جوابم را نمى‏دهد؛ دوباره مى‏پرسم: آقا! اینا چنده؟ فروشنده که محو

موهاى مش‏کرده و آرایش زن دیگرى است و حالش دگرگون شده ، اصلاً من را نمى‏بیند ! بازهم سؤالم

بى‏جواب مى‏ماند و من ، خوشحال، از مغازه بیرون مى‏آیم ...

نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى مردهایى که به خیابان مى‏آیند تا لذت ببرند، ذره‏اى به

تو محل نمى‏گذارند و نگاهت نمیکنند .

نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خیابان قدم مى‏زنید؛ در حالى که دغدغه این را ندارید

که شاید گوشه‏اى از آرایشتان ، پاک شده باشد و مجبور نیستید خود را با دلهره، به نزدیک‏ترین محل امن

برسانید تا هر چه زودتر، زیبایى خود را کنترل کنید؛ زیبایى از دست رفته‏تان را به صورتتان باز گردانید و

خود را جبران کنید ... !

نمى‏دانید؛ چه لذتى دارد وقتى در خیابان و دانشگاه و ... راه مى‏روید و صد قافله دل کثیف، همره شما

نیست. وقتی جولانگاه نظرهاى ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید.  وقتى کرم سر قلاب ماهى‏

گیرى شیطان، براى به دام انداختن مردان شهر نیستید. واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى مى‏بینى

که مى‏توانى اطاعت خدایت را بکنى؛ نه هوایت را.

چه لذتى دارد وقتى در خیابان راه مى‏روید؛در حالى که یک عروسک متحرک نیستید؛یک انسان رهگذرید.

نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى سیاهى چادرم، دل مردهایى که چشمشان به دنبال

خوش‏رنگ‏ترین زن ‏هاست را مى‏زند.

نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد این حجاب!

خدایا! لذتم مدام باد

 



[ چهارشنبه 89/5/20 ] [ 4:36 عصر ] [ شیوانا ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
چاپ تی شرت