لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد،
گل داد،
سرخ سرخ.
گل ها انار شدند،
داغ داغ.
هر انار هزار تا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند،
دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود.
دانه ها ترکیدند.
انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.
مجنون به لیلی اش رسید
از رسیدن فقط همین بود
کافی است انار دلت ترک بخورد ...
[ پنج شنبه 89/1/26 ] [ 3:42 عصر ] [ شیوانا ]
استاد می گوید:
دو خدا وجود دارد.
خدایی که استادان دانشگاه درباره او به ما می آموزند ، و خدایی که خود به ما می آموزد.
خدایی که مردم همیشه درباره اش صحبت می کنند ، و خدایی که خود با ما سخن می گوید.
خدایی که هراسیدن از او آموخته ایم ، و خدایی که از عطوفت با ما سخن می گوید.
دو خدا وجود دارد ؛
خدایی که در بلنداست ، و خدایی که در زندگی روزمره ما حضور دارد.
خدایی که از ما می طلبد ، و خدایی که قرض های ما را می بخشد.
خدایی که ما را با آتش دوزخ تهدید می کند ، و خدایی که بهترین راه را نشان ما می دهد.
دو خدا وجود دارد ؛
خدایی که ما را زیر بار گناهان مان خرد می کند ، و خدایی که با عشق خویش ما را آزاد می سازد.
پائولو کوئیلو
[ یکشنبه 89/1/22 ] [ 7:32 عصر ] [ شیوانا ]
امید را فرا بخوانیم ، از قعر چاه نا امیدی !
امید آنجاست ؛ در دست های ناامیدی ... او را صدا بزنیم !
در تمام کوچه پس کوچه های قلبمان ، ذهنمان ، رویا هایمان ، افکارمان ، باور هایمان و
تمام خودمان !
هم اکنون با نصب بزرگترین بیلبورد ها ، اقدام به فراخوان بزرگ و گسترده ی امید می کنیم !
فراخوان بزرگ امید از امروز آغاز می شود ، و تا همیشه ادامه دارد ...
[ چهارشنبه 89/1/18 ] [ 4:1 عصر ] [ شیوانا ]
سلام به همه ی خواننده های وبم !
امروز اولین روزیه که تو سال 89 آپ می کنم ! ( چیز تابلوییه ، همه می دونید !)
فکر می کنم همه وبلاگ شیوانا رو با پست هایی که توشون جملات کلیدی و عبارات
پند آمیز هست می شناسیم !؟ به ذهنم رسید ، این اولین آپ رو ، متفاوت کنم !
یه پست جدید ، برای سال جدید ...
خب ؛ حالا با چی شروع کنم !؟
با هر چی شروع کنم این عبارات کلیدیه تکراری رو به کار نمی برم : (!)
- خب سال 89 داره از راه می رسه ...
- سال 88 تموم شد ...
- بیایید همراه با خونه تکونی هامون ، کینه ها و دلخوری ها رو هم بیرون بریزم
- و دلامونم گردگیری کنیم !!
- بیایید به همدیگه قول بدیم ، امسال رو خوبه خوب بگذرونیم ؛ پر از موفقیت !
و .....
اینا همشون خوبن ، ولی تکراری ! حداقل من آدمی هستم که بعد از مدتی ، جملات
کلیدی تکراری فراموشم می شه ! اصل نکته رو نمی بینم و می رسم به جایی که
بهشون می گم شعار ... ( شعار ها ، هدف های تکراری !!)
نو بودن خوبه ، نفرت نداشتن از اون بهتر ! خونه تکونی دل که حرف نداره !!
ولی چرا ما همیشه این حرف هارو دم دمای عید نو روز می زنیم !!؟؟
چرا در طول سال ، هر روز صبح که از خواب بیدار می شیم ، به خودمون نمی گیم :
شیوانا ، بیا امروز بهترین آدم روی زمین باش ! مهربون ، با گذشت ، و صبور ...
بیا امروز رو با بهترین هدف ممکن شروع کن
...
به قانون جذب اعتقاد دارین !؟ می دونید اگر ما هر روز این جملات رو بگیم و هر روز
این کار رو تکرار کنیم ، چه جوابی می گیریم !؟ می دونید در مقابل این عملمون ، چه
عکس العملی رو پیش رو داریم !!؟
حداقل 20 روز ... نهایت سه ماه ، به قول ها و شعار های دم عیدمون پایبندیم !
بعدش ... فراموش شدن همانا و روز از نو شدن همان !!
اما ؛ اگر هر روزه باشه ، دیگه تکراری نمی شه ، موظف می شیم که روش فکر
کنیم ، به عملش ، به هدفش ، و به نتیجش ...
فکر نمی کنید ، اثر 365 روز بیشتر از 30 روز باشه !!؟
من تصمیم گرفتم سالمو با این هدف شروع کنم ... شما چه طور !؟
[ یکشنبه 89/1/1 ] [ 11:9 صبح ] [ شیوانا ]
