سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهسواری به دوستش گفت:

بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم. میخواهم ثابت کنم که او فقط بلد است

 به ما دستور بدهد، و هیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی کند.
دیگری گفت: موافقم. اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم.
وقتی به قله رسیدند،شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:

سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید و آنها را پایین ببرید.
شهسوار اولی گفت: می بینی؟ بعد از چنین صعودی، از ما می خواهد که بار سنگین تری

را حمل کنیم. محال است که اطاعت کنم! دیگری به دستور عمل کرد. وقتی به دامنه کوه

رسید، هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن با خود آورده بود،

روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند.


مرشد می گوید: تصمیمات خدا مرموزند، اما همواره به نفع ما هستند.


رام کنندگان حیوانات سیرک برای مطیع کردن فیلها از ترفند ساده ای استفاده می کنند.

زمانی که حیوان هنوز بچه است، یکی از پاهای او را به تنه درختی می بندند. حیوان جوان

هر چه تلاش می کند نمی تواند خود را از بند خلاص کند اندک اندک این عقیده که تنه درخت

خیلی قوی تر از اوست در فکرش شکل می گیرد. وقتی حیوان بالغ و نیرومند شد، کافی

است شخصی نخی را به دور پای فیل ببندد و سر دیگرش را به شاخه ای گره بزند.

فیل برای رها کردن خود تلاشی نخواهد کرد.


پای ما نیز، همچون فیلها، اغلب با رشته های ضعیف و شکننده ای بسته شده است،

اما از آنجا که از بچگی قدرت تنه درخت را باور کرده ایم، به خود جرات تلاش کردن نمی دهیم،
غافل از اینکه برای به دست آوردن آزادی ، یک عمل جسورانه کافیست
 ... !!

 



[ چهارشنبه 89/2/29 ] [ 9:46 عصر ] [ شیوانا ]

نظر

روزی یکی از شاگردان شیوانا از او پرسید:

" استاد چگونه است که هر انسانی یک شغل و قیافه خاصی را زیبا و قشنگ می پندارد!

یکی قد بلند و ابروی باریک را دوست دارد و دیگری ابروهای پرپشت و چشمان درشت را

می پسندد و فردی دیگر به تیپ و قیافه کاملا متفاوتی دل می بندد.

دلیل این همه تنوع در تفسیر زیبایی چیست؟

و از کجا بدانیم که همسر آرمانی ما چه شکل و قیافه ای دارد !؟"

شیوانا پاسخ داد:

"موضوع اصلا شکل و قیافه نیست.

موضوع خاطره خوش و اثرگذار مثبتی است که آن شخص در زندگی ، کودکی و جوانی خود

داشته است. همه اینها بستگی به این دارد که آن شخص یا اشخاصی که به انسان توجه

داشته اند و با او صمیمی شده اند قیافه شان چه شکلی بوده است. در واقع وقتی انسان به

چهره ای خیره می شود در لابلای رنگ چشم و شکل ابرو و اندام فرد محبت و شور و شوق و

مسرتی را جستجو می کند که در ذهن خود قبل از آن از صاحب چنان هیبتی تجربه نموده و یا

در خاطره اش حک شده است.

انسان ها همه شبیه همدیگرند و هیچ کسی زیباتر از دیگری نیست.

این ذهن ماست که در لابلای شکل و قیافه و رفتار و حرکات آدم ها به دنبال گمشده رویاهای

خود می گردد و آن را به چشم زیبا و تیر مژگان ترجمه می کند!"

آنگاه شیوانا لختی سکوت کرد وسپس لبخندی زد و گفت:

"خوب در اطراف خود دقیق شوید!

مردی را می بینید که از سرزمینی دور همسری را برای خود انتخاب کرده است.

در چهره آن دختر دقیق شوید!

می بینید که شباهت هایی غیر قابل انکار با همشهریان و اهل خانواده و فامیل آن مرد دارد.

در واقع او این شباهت ها را در قیافه آن زن دیده است و همه خاطرات خوبی که در کودکی

با صاحبان چنین مشخصاتی داشته را به یکباره در چهره ان زن دیده است و به او دلباخته است.

برای همین است که زیبایی مورد اشاره دیگران برای شما عادی جلوه می کند و اهالی یک قبیله

خاص ، اشخاص با شکل و قیافه ثابت و مشخصی را زیبا و جذاب می پندارند. در واقع هیچکس

زیباتر از دیگری نیست. این خاطرات متصل به شکل و چهره و ادا و اطوار هاست که توهم تفاوت

زیبایی را در ذهن ها ایجاد می کند."

 

 

 



[ پنج شنبه 89/2/23 ] [ 9:40 عصر ] [ شیوانا ]

نظر

یکی از شاگردان مرشد پرسید:

تمام استادان می گویند که گنج روح ، چیزی است ،

که باید در تنهائی کشف شود .

پس برای چه ما با همیم ؟!!

مرشد پاسخ داد:

با همید چون،جنگل همیشه نیرومندتر از درختی تنهاست !

جنگل ،

رطوبت هوا را تامین می کند،

در مقابل توفان مقاوم تر است ،

و به باروری خاک کمک می کند.

شاگرد گفت :

اما چیزی که یک درخت را مقاوم می کند ریشه است .

و ریشه ی یک درخت

نمی تواند به ریشه درخت دیگری کمک کند ... !

مرشد در جواب گفت :

جنگل همین است .

هر درخت با درخت دیگر متفاوت است ؛

هر  درخت  ریشه ای مستقل دارد .

راه آنانی که می خواهند به خدا برسند همین است :

اتحاد برای یک هدف

و همزمان آزاد گذاشتن هر یک از اعضای گروه

تا به شیوه ی خود تکامل یابد .

 

(پائولو کوئیلو)

 



[ پنج شنبه 89/2/16 ] [ 2:9 عصر ] [ شیوانا ]

نظر

فقط آن زمان که بنای معبد عشق را به اتمام رساندی ،

از خدا برای بازدید دعوت کن .

شکرواقعی ، آن است که عاشق لطف و قهر خداوند، هردو ،باشی .

قهر او عین لطف اوست .

پس قهر او نیز شکری واجب لازم دارد .

اصلا اگر نیک بنگری،قهری وجود ندارد ،همه لطف است .

عاشقانه پذیرای حوادث و رویدادها باش.

 (مسیحا برزگر )

 



[ پنج شنبه 89/2/9 ] [ 11:11 عصر ] [ شیوانا ]

نظر

پیش چشم خورشید

در مسیر باران

فصل بی برگی مرد

ذوب شد هیبت برف

کوه سرما پژمرد

پیش چشم خورشید

مهربان تر شد خاک

دلنشین تر شد دشت

چشمه جوشید از سنگ

باغ شد رنگارنگ

"در سراپرده ی گل "

بلبل آواز شکفتن سر داد

خواند از فصل بهار و باران

گفت از تاب و تب دلداران



[ چهارشنبه 89/2/1 ] [ 6:27 عصر ] [ شیوانا ]

نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
چاپ تی شرت