• وبلاگ : دختر پاييزي
  • يادداشت : اولين داستانم !
  • نظرات : 3 خصوصي ، 12 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شاذه 

    سلام شيوانا جان

    با اجازه قبل از خوندن داستان يه چند تا نکته رو هم من بگم.

    اول اين که با عرض معذرت من با قالب سياه خيلي مشکل دارم. هم اينقدر دلگيره که ترجيح ميدم اصلا بازش نکنم و هم اين که خوندنش چشممو بدجور اذيت مي کنه.

    بعد اين که با اين سرعت کم نت و لپ تاپم همون ادامه مطلبم برام مساله است چه برسه دانلود! اصلا چرا دانلود فصل به فصل؟ داستانت رو به صورت پست عادي تو صفحه ي اول بذار، نقد بشه، اصلاح بشه، کامل که شد بذار براي دانلود. اگر نگران سنگين شدن قالبي تعداد پستاي تو هر صفحه رو کم کن. قالبهاي سفيدم اکثرا حجمشون سبکتره.

    نگران کپي برداري هم نباش. اولا که داستانهاي من و تو اثر شکسپير نيست که ارزش دزدي داشته باشه، دوما اگر واقعا هم کسي بخواد بدزده پي دي اف مانعش نمي شه. هر فصل که ميذاري مي تونه براي خودش تايپ کنه!

    در آخر اين که دوستي از جنس باران اسم زيبا و با مسمي اي به نظر مي رسه. اميدوارم به داستان بياد و عوضش نکني.


    ميرم بخونم. اميدوارم ناراحتت نکرده باشم. 




    پاسخ

    نه شاذه جان !!! اختيار داري ... ! خب من بايد چنتا توضيح بدم : در مورد قالبم . دلايل شما صحيح ولي من دقيقا برعكسم !! سفيد چشممو بد جوري اذيت مي كنه ! حتي هيچ روزا پرده هاي اتاقمو كنار نمي زنم ، يا تو تاريكي جايي كه ضد نور باشه نمي شينم چون چشمو اذيت مي كنه . و اينكه چرا دانلود : يك اينكه : فايل هاي پي دي اف ، تميز تر ، مرتب تر و خوندنشون ساده تره . حتي اگر خواننده وقت هم نداشته باشه زياد تو نت بمونه مي تونه دانلود كنه بعدا بخونه . دو اينكه : درست ، داستاناي شما نه ولي مال من اصلا مثل شكسپير نيست ! :دي اما ترجيح مي دم راه خوندنش پيچيده تر باشه تا كسايي كه واقعا اهل ادب اند بخوننش ... . اين مسئله ي سرعت نت شما و ...... مي تونم براتون تو ادامه ي مطلب بنويسم . چطوره ؟ شرمنده به هر حال .....