• وبلاگ : دختر پاييزي
  • يادداشت : اولين داستانم !
  • نظرات : 3 خصوصي ، 12 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شيوانا جان من هنوز نتونستم دانلودش کنم

    بعد اين که نوشته باري دريافت کليک کنيد

    يه چيزايي مياد اما اون موقع بايد چي کارکنيم

    حتما بهم بگو چون نمي دونم

    منتظرما

    ولي دارم سعيمو مي کنم

    دوستت دارم

    پاسخ

    مرسي گلم .ولي اشكال نداره . چند روز ديگه متنشو آپ مي كنم ... نمي خوام ديگه لينك بزارم ! به مكافاتش نمي ارزه !!

    سلام

    واسه فصل اول خيلي خوب بود

    منتظر مي مونم به ببينم از اين به بعدش مي خواي چه کولاکي کني

    آپم با شعري از خودم

    خوش حال مي شم بياي نظرتو بگي

    اومدم به همه پز بدم.

    من اول از همه داستان رو خوندم!

    پاسخ

    آباريكلا ... !

    _ سلام.

    _ چطوري رفيق؟ راستشو بخواي اولين نفري بودم که براي ايت پستت اومدم وبلاگت، ولي هر کاري کردم باز نشد، دانلود هم نشد، شاد باشي.

    _ موفق و خوشبخت باش . اين يه دستوره.

    پاسخ

    نخير ! مثل اينكه بايد رو صفحه وب بزارم ... ! لينك رو بر مي دارم . خبرت مي كنم . ممنون كه اومدي ...
    سلام شيوانا جون خوبي؟
    من داستانت رو دان کردم اما هنوز نخوندم ،اول بگو قالبش پي دي افه؟!
    بعد هم اينکه منظورت از داستان، يک رمان دنباله داره يا داستان کوتاه؟
    مرسي عزيزم حتما مي خونمش.
    پاسخ

    آره . نه دنباله داره . رمانه . قراره رو صفحه بزارمش . خبرت مي كنم ....
    + lord of shadows 


    خب فصل اولت رو خيلي خوب شروع کرده بودي

    واقعا قشنگ بود

    فقط متن يه مقدار جزئي ناهماهنگي داره که اونم احتمالا به خاطر ويرايش نشدنه

    به نظرم اگر يکم توصيف ها از محيط اطراف بيشتر باشه بهتره

    قشنگ بود

    منتظرم

    موفق باشي

    پاسخ

    مرسي كه خوندي . چشم در اولين فرصت ادامه شو مي زارم .
    + شاذه 
    لينکت کردم عزيزم :*)
    پاسخ

    مرسسسسسسسسسسسي !

    سلام.

    چرا همه تونستن بخونن الا من؟!

    من وقتي رفتم روي لينک ادامه مطلب و بعد رفتم روي اون آدرسه اينترنت اکسپلور شد...

    چرا؟!

    منم مي خوام بخونم....!!!!!!

    خبرشو بهم بده...

    پاسخ

    والا عزيز جان ،‏ من الان خودم سر زدم ، درست بود و باز شد . نمي دونم اشكال از كجاست !‏ :(
    + شاذه 

    معذرت مي خوام شيوانا جان، من متوجه نميشم اين که راهش پيچيده تر باشه چه ربطي به خواننده هاي اهل ادب داره؟!! ادبا که کلا کاري به وبلاگهاي ساده ي من و تو ندارن و نوشته هاي سنگينتري مي خونن. يکي مثل من هم که من اينقدر تنبلم که حوصله ي لقمه دور سر گردوندن ندارم. يعني واقعا چه کاريه؟!! اينجوري ارزش کارت بالا ميره؟ نه عزيزم. بازهم با عرض خيلي معذرت هرچه به راحتي خواننده بيشتر احترام بذاري علاقه اش بيشتر ميشه. من و دوستام قصه مي خونيم که سرگرم بشيم. اگر نقد مي کنيم براي بالا بردن کيفيت کاره. همه همديگه رو نقد مي کنيم. ولي مثل من در طول چهارسال داستان تو وبلاگ نوشتن و وبلاگ خوندن به اين نتيجه رسيدم که نوشته هام با فونت دوازده و توي صفحه ي اصلي باشه که خواننده قرار نباشه کار اضافه اي بکنه و خوندن داستانم براش همراه زحمت باشه. به عبارت ساده تر من نمي خوام خودم و وبلاگم بين خواننده و نوشته باشيم خواننده قرار باشه قبل از رسيدن به قصه اش با من يا وبلاگ برخورد کنه. 

    البته چهارديواري اختياريه و تو حق داري به روش خودت بنويسي.

    گذشته از همه ي اينها شروع داستانت نثرش اينقدر خوب بود که واقعا علاقمندم که بقيشو بخونم. 

    اميدوارم ناراحتت نکرده باشم دوست خوبم. 

    پاسخ

    نه شاذه جان . اين چه حرفيه . عقيدتون درست . ولي چون خودم خيلي روي پي دي اف اصرار دارم ، از اين به بعد همم متن رو مي زارم ، هم پي دي اف .... حرف شمام متين .... :)
    dastaneto khoob shoroo karde boodi !
    kollan mayeye aslio tarhe dastanam khoob bood vali nasret ye jahayee ba ham tazad dash va az kalamehaye adabi estefade karde boodi khosoosan oon avayel ye kam bayad kalameharo ba ham hamhamng koni !
    پاسخ

    منظورتو نمي فهمم ! يعني زياد توصيف كردم !؟ در مورد نثر هم ... خوب اين سبكمه . يعني درستش اينه . نه مثل قديمي ها تمام متن رو بكني ادبي،‏ نه مثل نوشتار تازه همه رو مكالمه اي بنويسي . من شرح داستان رو نثر ، ادبي و همراه با توصيف مي نويسم . اما مكالمات همه محاوره اند. اميدوارم خوب توضيح داده باشم ....
    + شاذه 

    عالي بود! بدون اغراق ميگم. تنها ايرادي که مي تونم بگيرم دو تا غلط املايي بود. برخاست و بحبوحه صحيحشون اينه.


    ممنونم :)



    پاسخ

    ممنونم ! راستش بايد اين فصل رو يكم ويرايش مي كردم بعد مي زاشتم اما تا به خودم اومدم ديدم فايل ووردشو حذف كردم‏!! ديگه كار از كار گذشته بود ...
    + شاذه 

    سلام شيوانا جان

    با اجازه قبل از خوندن داستان يه چند تا نکته رو هم من بگم.

    اول اين که با عرض معذرت من با قالب سياه خيلي مشکل دارم. هم اينقدر دلگيره که ترجيح ميدم اصلا بازش نکنم و هم اين که خوندنش چشممو بدجور اذيت مي کنه.

    بعد اين که با اين سرعت کم نت و لپ تاپم همون ادامه مطلبم برام مساله است چه برسه دانلود! اصلا چرا دانلود فصل به فصل؟ داستانت رو به صورت پست عادي تو صفحه ي اول بذار، نقد بشه، اصلاح بشه، کامل که شد بذار براي دانلود. اگر نگران سنگين شدن قالبي تعداد پستاي تو هر صفحه رو کم کن. قالبهاي سفيدم اکثرا حجمشون سبکتره.

    نگران کپي برداري هم نباش. اولا که داستانهاي من و تو اثر شکسپير نيست که ارزش دزدي داشته باشه، دوما اگر واقعا هم کسي بخواد بدزده پي دي اف مانعش نمي شه. هر فصل که ميذاري مي تونه براي خودش تايپ کنه!

    در آخر اين که دوستي از جنس باران اسم زيبا و با مسمي اي به نظر مي رسه. اميدوارم به داستان بياد و عوضش نکني.


    ميرم بخونم. اميدوارم ناراحتت نکرده باشم. 




    پاسخ

    نه شاذه جان !!! اختيار داري ... ! خب من بايد چنتا توضيح بدم : در مورد قالبم . دلايل شما صحيح ولي من دقيقا برعكسم !! سفيد چشممو بد جوري اذيت مي كنه ! حتي هيچ روزا پرده هاي اتاقمو كنار نمي زنم ، يا تو تاريكي جايي كه ضد نور باشه نمي شينم چون چشمو اذيت مي كنه . و اينكه چرا دانلود : يك اينكه : فايل هاي پي دي اف ، تميز تر ، مرتب تر و خوندنشون ساده تره . حتي اگر خواننده وقت هم نداشته باشه زياد تو نت بمونه مي تونه دانلود كنه بعدا بخونه . دو اينكه : درست ، داستاناي شما نه ولي مال من اصلا مثل شكسپير نيست ! :دي اما ترجيح مي دم راه خوندنش پيچيده تر باشه تا كسايي كه واقعا اهل ادب اند بخوننش ... . اين مسئله ي سرعت نت شما و ...... مي تونم براتون تو ادامه ي مطلب بنويسم . چطوره ؟ شرمنده به هر حال .....