معذرت مي خوام شيوانا جان، من متوجه نميشم اين که راهش پيچيده تر باشه چه ربطي به خواننده هاي اهل ادب داره؟!! ادبا که کلا کاري به وبلاگهاي ساده ي من و تو ندارن و نوشته هاي سنگينتري مي خونن. يکي مثل من هم که من اينقدر تنبلم که حوصله ي لقمه دور سر گردوندن ندارم. يعني واقعا چه کاريه؟!! اينجوري ارزش کارت بالا ميره؟ نه عزيزم. بازهم با عرض خيلي معذرت هرچه به راحتي خواننده بيشتر احترام بذاري علاقه اش بيشتر ميشه. من و دوستام قصه مي خونيم که سرگرم بشيم. اگر نقد مي کنيم براي بالا بردن کيفيت کاره. همه همديگه رو نقد مي کنيم. ولي مثل من در طول چهارسال داستان تو وبلاگ نوشتن و وبلاگ خوندن به اين نتيجه رسيدم که نوشته هام با فونت دوازده و توي صفحه ي اصلي باشه که خواننده قرار نباشه کار اضافه اي بکنه و خوندن داستانم براش همراه زحمت باشه. به عبارت ساده تر من نمي خوام خودم و وبلاگم بين خواننده و نوشته باشيم خواننده قرار باشه قبل از رسيدن به قصه اش با من يا وبلاگ برخورد کنه.
البته چهارديواري اختياريه و تو حق داري به روش خودت بنويسي.
گذشته از همه ي اينها شروع داستانت نثرش اينقدر خوب بود که واقعا علاقمندم که بقيشو بخونم.
اميدوارم ناراحتت نکرده باشم دوست خوبم.